مهر زوجه

   الف-معنای مهر و حکم شرعی آن: در اینجا مطالب ذیل را به مطالعه می گیریم.

   1-تعریف مهر: مهر عبارت است از آن مقدار مالی که زوجه با عقد یا دخول حقیقی از زوج مستحق آن می گردد .

   2-حکم شرعی مهر: همانگونه که از تعریف فوق معلوم می شود پرداخت مهر زن با یکی از دو امر بر مرد واجب می گردد:

   مجرد عقد صحیح: هرگاه عقد صحیح با دخول یا مرگ به اتفاق فقهاء یا با خلوت صحیحه به نزد احناف و حنابله مورد تأکید قرار گیرد، مهر زوجه بر زوج واجب می گردد والا کل یا نصف آن ساقط می شود، چنانکه قانون مدنی کشور می گوید:

(کل مهر با وطی، خلوت صحیحه یا وفات یکی از زوجین گرچه قبل از دخول یا خلوت صحیحه صورت گرفته باشد لازم می گردد. )

   دخول حقیقی: هرگاه مردی زنی را به شبهه وطی کند یا با عقد فاسد با وی نزدیک شود در این حالت نیز مهر زن بر مرد لازم می شود، در این صورت جز با اداء یا ابراء ساقط نخواهد شد .

دلایل وجوب  مهر عبارتند از:

   1-قرآن کریم: الله متعال می فرماید:

  • (واتوا النساء صدقاتهن نحله فان طبن لکم عن شیء منه نفسا فکلوه هنیئا مریئا).

ترجمه: و مهر زنان را به عنوان هدیه از روی طیب خاطر به ایشان بدهید و اگر به میل خودشان چیزی از آنرا به شما واگذاشتند آنرا حلال و گوارا بخورید.

  • واحل لکم ما وراء ذلکم ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضة).

ترجمه: غیر از این [زنان نامبرده] برای شما حلال است که [زنان دیگر را] به وسیله اموال خود طلب کنید و در صورتی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید و زنانی را که با آنان ازدواج کرده اید مهرشان را به عنوان فریضه به آنان بدهید.

    2-سنت نبوی:

سهل بن سعد(رض) می گوید: زنی، خودش را به رسول الله صلی الله علیه وسلم عرضه کرد، مردی گفت:

ای رسول خدا! او را به ازدواج من دربیاور! رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

(ما عندک ؟ قال: ما عندی شیء، قال: اذهب فالتمس ولو خاتما من حدید. فذهب ثم رجع، فقال: لا والله ما وجدت شیئا، ولا خاتما من حدید، ولکن هذا ازاری، ولها نصفه، قال سهل ، وما له رداء ، فقال النبی –صلی الله علیه وسلم- و ما نصنع بازارک؟ ان لبسته لم یکن علیها منه شیء، وان لبسته لم یکن علیک منه شیء. فجلس الرجل حتی اذا طال مجلسه قام. فرآه النبی-صلی الله علیه وسلم- فدعاه، او دعی له: ماذا معک من القرآن؟ فقال: معی سورة کذا وسورة کذا ، لسور یعددها. فقال النبی-صلی الله علیه وسلم- املکناکها بما معک من القرآن ).

ترجمه: (چیزی هم داری؟ گفت: هیچ چیز ندارم. فرمود: برو چیزی پیدا کن اگر چه انگشتر آهنی باشد.آن مرد رفت و پس باز گشت، گفت: نه، سوگند به خدا که هیچ چیز حتی انگشتر آهنی هم پیدا نکردم، البته این إزارم وجود دارد که می توانم نصف اش را به او بدهم. سهل می گوید: آن مرد، ردایی هم نداشت؛ لذا رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: إزارت چه می شود؟ اگر تو آنرا بپوشی، چیزی برای او باقی نمی ماند و اگر او آنرا بپوشد، چیزی برای تو باقی نخواهد ماند.

آن مرد، همانجا نشست تا اینکه نشستن اش طولانی شدوهنگام برخاستن، نبی اکرم صلی الله علیه وسلم او را دید پس او را صدا زد و یا دستور داد تا او را صدایش بزنند و خطاب به او فرمود: چقدر قرآن یاد داری؟ گفت: فلان فلان سوره را یاد دارم و چند سوره را بشمرد؛ نبی اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود: او را در مقابل قرآنی که یاد داری، به نکاح تو درآوردیم.)

   3- فلسفه وجوب مهر: حکمت و هدف از مهر جلب توجه زوجین به جایگاه و اهمیت زناشویی و احترام و بزرگ داشت از مقام زن و اظهار حسن نیت مرد برای حسن معاشرت با همسر و دوام زندگی مشترک می باشد.

   4-دلیل ملزم بودن مرد به پرداخت مهر: از نظر شریعت اسلامی زن به هیچ یک از تکالیف نفقه مکلف ساخته نمی شود خواه مادر باشد یا دختر یا زوجه، بلکه مرد به اتفاق مکلف ساخته می شود، برابر است که مهر باشد یا نفقه معشیت و غیره، زیرا مرد نسبت به زن به کسب و کار و تلاش به خاطر به دست آوردن رزق و قوت قوی تر است .

ولی وظیفه زن تنظیم امور منزل، تربیت فرزندان، تولید نسل است که این کار خیلی ها دشوار است و هرگاه علاوه بر آن به پرداخت مهر مکلف ساخته می شود یا تحمل وظایف طاقت فرسا مواجه خواهد شد؛ بدینوسیله کرامت وی به زیر پاه خواهد شد و قرآن مبدا توزیع مسئولیت های مالی میان زن ومرد را قانون گذاری نموده است چنانکه الله متعال می فرماید:

(الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم).

ترجمه: مردان سرپرست زنان اند به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و [نیز] به دلیل آنکه از اموال شان خرج می کنند.

    5-مهر نه رکن ازدواج است و نه شرط آن: مهر اگر چه پرداخت آن واجب است ولی نه رکن نکاح است و نه شرط آن بلکه از آثار مرتب بر نکاح می باشد.

به همین دلیل است که جهالت و زیان اندک نسبت به آن در عقد نکاح تأثیر دارد؛ زیرا مقصود ازنکاح وصلت و استمتاع (بهره جویی) است پس هرگاه عقد نکاح بدون مهر منعقد گردد صحیح می شود و مهربرای زوجه برعهده زوج به اتفاق علماء واجب می گردد.

اینکه مهر نه رکن نکاح است نه شرط آن، به دلایل ذیل ثابت گردیده است:

    1-قرآن کریم: الله متعال میفرماید:

(لا جناح علیکم ان طلقتم النساء مالم تمسوهن او تفرضوا لهن فریضة ).

ترجمه: اگر زنان را مادامی که با آنان نزدیکی نکرده وبرایشان مهری [نیز] معین نکرده اید طلاق گویید بر شما گناهی نیست.

در این آیه الله متعال طلاق را قبل از دخول و قبل از تعیین مهر مباح قرار داده است و این خود بر این مطلب دلالت دارد که مهر نه رکن و نه شرط نکاح است.

   از عقبه بن عمر(رض) روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم برای مردی فرمود:

آیا راضی هستی که فلان را به نکاحت در آورم؟ گفت: بلی و برای زن فرمود: آیا راضی هستی که تو را به نکاح فلانی درآورم ؟ گفت: بلی. سپس آنها را باهم نکاح کرد و مرد با زن نزدیک شد و مهر وی را تعیین نکرد و برایش هیچ چیزی نداد و از جمله کسانی بود که در حدیبیه حضور داشت و کسی که در حدیبیه حضور داشت سهمی در خیبر داشت و هنگامی که وفات کرد گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فلان زن را به نکاح من در آورد و مهر وی را معیین نکردم و چیزی برایش ندادم و شما را شاهد می گیرم که سهمی را که از خیبر برایم رسیده است به عنوان مهر برایش داده و سپس زن سهم وی را در خیبر اخذ نموده و آنرا به مبلغ صد هزار فروخت.

   بنابر این، اگر زوجین بر عدم مهر اتفاق نمایند یا چیزی را به عنوان مهر تعیین کنند که صلاحیت مهر واقع شدن را نداشته باشد مانند شراب و خوک و چیز های نجس، به نزد جمهور علماء عقد نکاح صحیح است و مهر مثل با دخول یا مرگ یا با خلوت صحیحه به نزد احناف و حنابله لازم می شود.

 ولی فقهای مالکی می گویند : اگر زوجین مبنی بر اسقاط مهر توافق نمایند عقد نکاح فاسد خواهد بود.